آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه

متن مرتبط با «اخر» در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه نوشته شده است

درد و دل های اخر ...

  • به روز های اوج سختی رسیدمزده بود به سرم شب قبلش با ماشین بدون بیمه زدم به جاده به قصد اینکه بمیرم و تمام راه رو بهش فکر میکردم ....مسیر مشخص بود...جایی که اینهمه سال یکی دو هفته یبار میرفتم و برمیگشتم ...هرماشینی پشت سرم بود بهش راه نمیدادم تا عصبی بشه ...یجایی بلاخره یه ماشین سنگین عصبی شد و کنارم زد ...ماشین چند تا چرخ زد و داغون شد اما خودم خط نیفتاد بهم ...اونشب نخوابیدم...فرداش با روانپزشک حرف زدم و واسم کلی دارو نوشت ...یه جاده پیدا کردم اسمش رو گذاشتم جاده خودکشی ....رفتم و داد زدم ...اونقدر داد زدم که حس کردم رگای گردنم الانه پاره بشه ...با شروع کردم با خودم حرف زدن و بعدشم زدم زیر خوندن ....هیچوقت فکر نمیکردم زندگیم بجایی برسه که بخوام قرص اعصاب مصرف کنم...همه منو به ادمی میشناختن که پراز انرژی بود و بقیه رو امیدوارم میکرد ...چقدر مسیرهای اشتباه رو این سالها انتخاب کرده بودم ...چقدر ادم های اشتباهی رو انتخاب کرده بودم،ادم هایی که مهمترین اولویت زندگیشون خودشون بود و این درست بود نه کاری که من سالها با خودم میکردم ...یه روزی یه بنده خدایی اصفهان عمل قلب داشت،اماده بودم هرلحظه که نیاز شد برم قلبم رو بهش بدم چون به این قلب بدی کردم ...چقدر به این موهای سفید ...چقدر جونم رو به خطر انداختم تو این جاده ...چقدر از وقتم زدم که بعدها محکوم بشم به علاف بودن...چقدر ...چقدر .....و چقدر .....پشیمون نمیتونم باشم چون هرکاری کردم واسه دل خودم کردم ولی...همه وبلاگ رو بخونین ...ادم زندگیتون رو درست انتخاب کنید...یه زمانی خودش با یه بنده خدایی بیرون بود ،زنگ میزدم ،داد میزدم،تما شهررو با همون دوچرخه ۲۴ میگشتم و داد میزدم و داد میزدم،ظهرکه اومد نشستیم توی حیاط کلی گریه کردم و بغلش , ...ادامه مطلب

  • اخرین حرفای منو عشقم

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها