آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه

ساخت وبلاگ
تولدت مبارکامیدوارم که تا عمر داری شاد باشیخیلی دوست داشتم امروز کنارت باشم ولی دو دل بودم تا اینکهحافظ رو باز کردممیگه ینفر رو از ته دل دوست داری ، اون واست ناز و عشوه میاد و تو حتی ناز و عشوه هاشم دوست داریاشتباه میکنی ، عمر به سرعت درحال گذره ....من امروز کنارتم و سعی میکنم خوب باشم ...احتمالا اخرین روزیه که قراره کنار هم باشیمولی خب تولدته دیگهبهترین روز زندگی منه دیگه خدا کسی رو افریده که ۱۲ سال هم نفس توی قفس سینه من بودیم ...از خدا واست بهترین ها رو میخوامبهترینه بهترین هاامیدوارم سهمت از زندگی فقط لبخند باشه و لبخند و لبخند .... نوشته شده در ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ساعت ۱۱:۲۶ ق.ظ توسط yas| | آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...ادامه مطلب
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 76 تاريخ : جمعه 19 اسفند 1401 ساعت: 17:13

سخت ترین روزای زندگیمو دارم پشت سر میذارم

تو نیستی ولی میدونم راحتی

خداروشکر

چی از این بهتر

اصن عشق داستانش همینه ...

تو دوستش داری و حال اون برات مهمه ...

بذار بگذره ...

خدای منم بزرگه ...

هیچوقت نمیفهمی چی شد ...

چطور گذشت ...

من اولویتت نبودم ، دلیلشم مهم نیست...

خوش باش ...

آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 17 بهمن 1401 ساعت: 14:22

خدایی تتلو با اینکه دیوونه ست ولی ...

چقد بعضی شعراش خداست ...

اونجایی که میگه ...

رفتنت...

مثل یه کابوسه رفت تنت...

تو بغل یکی دیگه کردنت

یه بازیچه و حالا ول کردنت...

رو بدنت عطر نامحرمه ...

بازیچه میشی ...

خیلی روزای سختی منتظرته شک نکن ...

نوشته شده در ۱۴۰۱/۱۱/۰۴ساعت ۱۲:۱۳ ق.ظ توسط yas| |

آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 57 تاريخ : چهارشنبه 5 بهمن 1401 ساعت: 12:02

شاید مهمترین چیزی که از دست رفت و داره میره زمان باشه ...سال ها منتظر روزی بودیم که کن جدا بشم تا بتونیم بهم برسیم درسته؟؟حالا که این اتفاق افتاده اما ...فاطمه؟سرد شدی ؟منو نمیخوای ؟باور کنم ؟بعد از نزدیک 12 سال باور کنم "؟حتی اینکه مث قبل دیگه دوستم نداری رو باور کنم ؟عشق مگه جنگیدن نیست ؟تلاش برای رسیدن نیست مگه ؟الان باید در حال جنگ با همه بودیم برای رسیدن به همحتی به غلط ...الانکه تایم پشیمون شدن نیست که ...ما عمرمون رو سرمایه گذاری کردیم ..روی عمرمون قمار کردیم ...الانکه وقت باخت دادن نیست ...جا زدی؟عاشق بودی و جا زدی؟جا زدن که مال عاشقا نیست ...عشق مگه دنده عقب داره ؟مگه میشه کسی برگرده؟اصلا نمیفهمم بخدا نمیفهمم،شاید من فقط نمیفهمم شایدم تو میخوای به تلافی این سالها یه انتخاب دیگه بکنیمن حرفی ندارم که ...ادما حق انتخاب دارن .... آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...ادامه مطلب
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 23 آبان 1401 ساعت: 14:39

پاییز امسال چقد وحشتناک بوی جدایی میده ...همیشه عاشق پاییز بودم ...توی حیاطمون یه عالمه برگ جمع میشد...دراز میکشیدم توی برگ ها ...برگ ها رو میریختم روی خودم ...چقدر با بوی دود سوختن همون برگای زرد خاطره دارم ...امسال اما ..یه حالی میون عاقل بودن و روانی شدنم ...همه روزام با استرس شروع میشن ....بیشتر از قبل با خودم حرف میزنم بعد سکوت میکنم و میخندم و زیر گریه میزنم ...رد میدم ...گوشیمو پرت میدم ...تنها سرمایه ی زندگیمو ...دیروز رو به اسمون با خدا حرف میزدم ...صدامو نمیشنوه خیلی وقته ...پارسال راه میرفتم میگفتم شکر ...امسال شکر کنم فکر میکنه بهش دارم توهین میکنم ،منطقی نیست پس شکر نمیکنم ...همه چیمو گرفتی ازم باهم خدا ...دوستت داشته باشم ؟اصلا هستی؟میشنوی ؟از روز اول که مادر ندادی نامادری سگ دادی ...اونکه دیگه انتخاب خودم نبود؟اشتباه من نبود که ...پدر خوب و دلسوز ندادی که، اونم میزد بجای اینکه از بچه هاش حمایت کنههرشب تو خونه دعوا بود ...هرشب با استرس میخوابیدیم ...دوسال تموم از درد دندون درد نمیخوابیدم ...هرشب صدات میزدم نمیشنیدی ...یادته که ...از خونه فرار کردم اواره این پارک و اون پارک بودم شبا با یه تیشرت استین کوتاه توی زمستون و سرما ...یادته که همون موقع هام به دادم نمیرسیدی ...شبا تا صبح توی پارک با یدونه کبریت سر میکردم تا صبح بشه درهای خونه ات باز بشه ، مسجد باز میشد فقط به اندازه یه نماز صبح وقت داشتم بخوابمبعد بیرونم میکردن ...یادته که ...یادته 900 تا سیمان و گچ رو ینفری خالی کردم، تمام کمرم کبود شد، 13 سالم که بیشتر نبود ، یارو پولمو خورد ، نفرینش کردمروز به روز پولدارتر میشداونموقع فهمیدم تو خدای ادمای پولداری ...تهران اواره بودماصفهان اواره بودمیاسوج اواره بودمساو آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...ادامه مطلب
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 23 آبان 1401 ساعت: 14:39

https://www.instagram.com/p/CdoT88FgKM0/?igshid=YmMyMTA2M2Y= آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 137 تاريخ : جمعه 27 خرداد 1401 ساعت: 5:28

به روز های اوج سختی رسیدمزده بود به سرم شب قبلش با ماشین بدون بیمه زدم به جاده به قصد اینکه بمیرم و تمام راه رو بهش فکر میکردم ....مسیر مشخص بود...جایی که اینهمه سال یکی دو هفته یبار میرفتم و برمیگشتم ...هرماشینی پشت سرم بود بهش راه نمیدادم تا عصبی بشه ...یجایی بلاخره یه ماشین سنگین عصبی شد و کنارم زد ...ماشین چند تا چرخ زد و داغون شد اما خودم خط نیفتاد بهم ...اونشب نخوابیدم...فرداش با روانپزشک حرف زدم و واسم کلی دارو نوشت ...یه جاده پیدا کردم اسمش رو گذاشتم جاده خودکشی ....رفتم و داد زدم ...اونقدر داد زدم که حس کردم رگای گردنم الانه پاره بشه ...با شروع کردم با خودم حرف زدن و بعدشم زدم زیر خوندن ....هیچوقت فکر نمیکردم زندگیم بجایی برسه که بخوام قرص اعصاب مصرف کنم...همه منو به ادمی میشناختن که پراز انرژی بود و بقیه رو امیدوارم میکرد ...چقدر مسیرهای اشتباه رو این سالها انتخاب کرده بودم ...چقدر ادم های اشتباهی رو انتخاب کرده بودم،ادم هایی که مهمترین اولویت زندگیشون خودشون بود و این درست بود نه کاری که من سالها با خودم میکردم ...یه روزی یه بنده خدایی اصفهان عمل قلب داشت،اماده بودم هرلحظه که نیاز شد برم قلبم رو بهش بدم چون به این قلب بدی کردم ...چقدر به این موهای سفید ...چقدر جونم رو به خطر انداختم تو این جاده ...چقدر از وقتم زدم که بعدها محکوم بشم به علاف بودن...چقدر ...چقدر .....و چقدر .....پشیمون نمیتونم باشم چون هرکاری کردم واسه دل خودم کردم ولی...همه وبلاگ رو بخونین ...ادم زندگیتون رو درست انتخاب کنید...یه زمانی خودش با یه بنده خدایی بیرون بود ،زنگ میزدم ،داد میزدم،تما شهررو با همون دوچرخه ۲۴ میگشتم و داد میزدم و داد میزدم،ظهرکه اومد نشستیم توی حیاط کلی گریه کردم و بغلش آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...ادامه مطلب
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 134 تاريخ : جمعه 27 خرداد 1401 ساعت: 5:28

۴ راه باغمیریسال ۱۳۸۹هردختری رد میشد میگفتم خدا کنه این نباشهاز این خوشگلتر باشهن این چاقه تورو خدا تو نباشگوشیم زنگ خوردبیا ته کوچهاون خونه در سفیدهنگاش به نگاهم افتاد زد زیر گریه بغلش کردمگرمه جهنمه چی میگذره تو دل این دخترمطهری ۱۴۰۱خداکنه وایسهکاش زنگ بزنهیعنی واقعا مث همه چهارشنبه هایی که باهم بودیم زود نمیاد باهم باشیماااااومدچرا رفتچرا زنگ نزدحالا که رفته چرا اینستاگرام رو چک نمیکنههوا گرمه جهنمهچی میگذره تو مغز این سنگ دل آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...ادامه مطلب
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 142 تاريخ : جمعه 27 خرداد 1401 ساعت: 5:28

امروز 15 اسفند 1400ما تونستیم قرن رو با هم تموم کنیم ...تولدت مبارک باشه عشق بیش از یک دهه از زندگیم ...میگن تولدت هرادمی بهتری روز زندگیش ولی برای من فرق داره ...بهترین روز زندگی من روز تولد توئه ...اصلا نمیدونم حکمت اشنا شدن ما چی بودهمه چی به ظاهر ساده ست ولی از بالا که نگاه کنی یه اتفاق کاملا برنامه ریزی شده دقیق بوده که و لای درزش نمیرهمن خیلی به این قضیه فکر کردم ...درست توی یک روزو یک ساعت خاصمن و تو توی یه اتاق از اونهمه اتاق چت روم ...من صدا کنم و تو بگی من هستم و بعدم شروع داستان اشنایی و ....اوا توی این دنیا نبود که عشق ما شروع شد و الان 9 سالشه فکر کنم ...برای همین اوا رو اینقدر دوست دارم ....چون یاداور تک تک روزهای باهم بودنمونه ...البته اینکه برادرزاده توام هست کم تاثیر نیست ... آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...ادامه مطلب
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 26 ارديبهشت 1401 ساعت: 4:54

روز من نبود....از روزی که فهیدم از جمعه ها متنفری از پنجشنبه, ها متنفر شدم ...امروز اما روز من نبود ...از صبح که بیدار شدم کسل و اشفته ....یه فنجون قهوه هم نتونست حتی یکم حالم رو بهتر کنه ...ناهار نخور آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه...ادامه مطلب
ما را در سایت آواي،عآشقی برای عشق اولم فاطمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dava200147 بازدید : 218 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:14